حرکات زمین شدیدتر شده است!

افزایش تعداد قربانیان زلزله های بزرگی مانند آنچه به
تازگی در چین رخ داده است یا زلزله های مرگباری که در هائیتی یا شیلی رخ داد این
تصور را به وجود آورده که حرکات زمین به تازگی شدیدتر شده است. پدیده ای که
دانشمندان نیز به آن اذعان دارند اما آن را پدیده ای غیرطبیعی نمی دانند.



به گزارش خبرگزاری مهر، به گفته متخصصان زمین شناس، فعالیتهای لرزه ای زمین شاید طی
سالهای اخیر نسبت به میانگین طولانی مدتی افزایش یافته باشد اما هنوز پا را فراتر
از محدوده عادی نگذاشته است.



"استفان گائو" ژئوفیزیکدان دانشگاه میسوری معتقد است زمین به نسبت دوره 20 ساله از
اواسط دهه 1970 تا اواسط دهه 1990 طی 15 سال از فعالیت شدیدتری برخوردار بوده است.
به گفته وی دلیل این تشدید فعالیت، شناخته شده نیست اما دلیلی به سادگی تغییرات
طبیعی حرارت در میدانهای فشار در لایه لیتوسفیر زمین می تواند توضیح خوبی برای چنین
زمین لرزه هایی باشد.



اخبار به دست آمده از زمین لرزه چین که در پی زلزله های مهیبی در آمریکا، مکزیک،
هائیتی، شیلی و جزیره "ریوکیو" در ژاپن رخ داده است، نشان می دهد زمین نسبت به دوره
های پیشین خود به شدت فعال شده است. با این حال این میزان به دیدگاه های مختلف نیز
بستگی دارد که به گفته "رامون آروسمیت" از دانشگاه آریزونا از دیدگاه انسانی با
حافظه محدود و ناکامل و اجتماعات رو به گسترش، زلزله ها در حال افزایش بوده و بسیار
رواج یافته اند اما این نمی تواند بر میزان قدرت تغییرات جهانی زمین لرزه ها دلالت
داشته باشد.



انتظار زلزله های بیشتر را داشته باشید



آروسمیت معتقد است با افزایش رو به رشد و سریع جمعیت انسانها و حرکت بشر به سوی
فعالیتهای خطرآفرین، شاهد وقوع پدیده های بیشتری خواهیم بود و زمانی که زمین لرزه
ای در منطقه ای پر جمعیت رخ دهد، اخبار خسارتهای آن به سرعت پراکنده خواهد شد. در
نتیجه میزان جلب توجه به موضوع افزایش یافته و اینگونه به نظر می آید که میزان وقوع
آن پدیده نسبت به قبل افزایش یافته است.



کمیاب ترین پدیده ها هم معمولی اند



به گفته متخصصان زلزله 8.8 ریشتری شیلی در واقع رویدادی سالانه است که لرزه شناسان
در نقطه ای از زمان انتظار آن را دارند، در واقع این زلزله رویدادی است که متخصصان
در انتظار وقوع دیر یا زود آن بودند. هر دو زلزله شیلی و ریوکیو بر روی حلقه آتش رخ
داده اند، منطقه ای که به واسطه اقیانوس آرام احاطه شده است و دیگر صفحه ها به زیر
صفحه های زمین کشیده می شوند.



در حدود 90 درصد از زمین لرزه های جهان در این قوس رخ می دهد. زلزله خیزترین منطقه
پس از حلقه آتش، جایی که پنج تا 6 درصد از زمین لرزه ها در آن رخ می دهند "کمربند
آلپید" نام دارد که از منطقه مدیترانه به سوی شرق کشیده شده است.



زمانی که غیر طبیعی، طبیعی می شود



به گزارش مهر،‌ مجموعه ای از زلزله های مختلف می توانند تنها بخشی از چرخه طبیعی
سیاره ای باشد که به شکلی بحث برانگیز فعال است. "رندی کلر" استاد ژئوفیزیک دانشگاه
اکلاهاما می گوید در صورتی که دقیق شویم می بینیم که وقوع زمین لرزه ها به صورت
جهانی به مناطقی محدود شده است که زلزله در آنها امری رایج به شمار می رود اما این
فرایندی کاملا تصادفی است و از این رو گاه رویداد زلزله از همیشه کمتر و گاه شدیدتر
می شود. اما این معنی خاصی در بر ندارد زیرا در ساختارهای جهانی چنین رویدادهایی با
یکدیگر ارتباط ندارند.



وی می افزاید ما طی سال جاری چند زلزله بیش از حد معمول داشته ایم اما پدیده ای
خارق العاده رخ نداده است. یکی از آنها زلزله ای 6.9 ریشتری در چین بوده است که در
برابر مقیاسهای بزرگتر کاملا ناچیز به شمار می رود. چین به طور کلی درباره تعداد
جانباختگان زمین لرزه ای که به تازگی رخ داده است، به قطعیت نرسیده به ویژه در
مناطقی که از بخشهای شرقی فاصله دارند. در این بخشها بود که کلر و تیمی از محققان
مطالعات لرزه نگاری انجام داده بودند تا دریابند چرا این منطقه به این اندازه در
معرض زمین لرزه قرار دارد. برای مثال در سال 1556 زمین لرزه ای 8 ریشتری در نزدیکی
این منطقه در "شنسی" رخ داد و جان 830 هزار نفر را گرفت.



همچنین در سال 1976 زمین لرزه ای 7.5 ریشتری در تانگشان چین موجب مرگ 255 هزار
انسان شد، منطقه ای که از موقعیت زلزله جدید چین 500 تا هزار مایل به سمت شرق فاصله
دارد.



زلزله چین دور از انتظار نبود



آنچه درباره زلزله اخیر چین متفاوت است این است که این زمین لرزه به جای وقوع در
میان تقاطع صفحات تکتونیکی، بر روی یکی از صفحات تکتونیکی زمین رخ داده است. زمین
لرزه چین در مسیر گسلی در بخش شمال شرقی فلات رخ داده است و دانشمندان قصد دارند
موقعیت دقیق این گسل را تعیین کنند. به کفته کلر این بخش، شمال شرق فلات تبت است که
از ویژگی های فعالیتهای تکتونیکی شدید برخوردار است.



فلات تبت تحت تاثیر فرایندهایی که در اصل به وجود آورنده آن هستند، همچنان ارتفاع
پیدا می کند، فرایندی که همچنان ادامه دارد و در عین حال از جانب نیروهایی دیگر تحت
فشار بوده و در نتیجه گسلهای بزرگی در آن به وجود آمده است. به دلیل وجود فشار بالا
که از سمت هند به آسیا وارد می شود، مجموعه ای از این گسلهای بزرگ شکل گرفته اند که
می توانند دوباره فعال شده و منجر به وقوع زمین لرزه هایی مشابه زمین لرزه اخیر چین
شوند. این گسلهای قدیمی در حدود 100 میلیون سال است که به یک نظم و ترتیب قرار
گرفته اند.



بر اساس گزارش فاکس نیوز، زلزله اخیر چین را می توان به اتوبوسی تشبیه کرد که به
آرامی به ساختمانی برخورد می کند اما راننده همچنان پای خود را بر روی پدال گاز
فشار می دهد و فرایندی مداوم و دائمی را به وجود می آورد.

 

 

 

منبع: www.shayangold.com

سفر به گذشته امکانپذیر است!

فیزیکدانان کوانتوم در موسسه تکنولوژی
ماساچوست MIT معتقدند امکان خلق ماشین زمانی که بتواند بدون ایجاد اثر "پارادوکس
پدربزرگ" بر روی گذشته تاثیر بگذارد وجود دارد.


 به گزارش مهر، دانشمندان برای سالها توانسته
بودند حالت کوانتومی را از جایی به جایی دیگر تله پورت (انتقال ماده یا انرژی
با سرعتی بالاتر از سرعت نور) کنند. اکنون "سث لوید" و گروهی از محققان MIT
اعلام کردند با استفاده از چنین اصولی و با کمک گرفتن از دیگر تاثیرات قدرتمند
کوانتومی که به  Postselection شهرت دارند امکان بازگشت به گذشته وجود خواهد
داشت. به گفته "لوید" امکان کانال زدن از آینده به گذشته برای ذرات و برای
انسانها وجود دارد.



Postselection بخشی حیاتی از دانش در حال تکامل محاسبات رایانه ای کوانتومی به
شمار می رود. در محاسبات سنتی در صورتی که یک کاربر نیاز داشت بداند کدام یک از
متغیرها در یک معادله منجر به پاسخ درست خواهد شد رایانه باید تمامی ترکیبها را
مورد آزمایش قرار می داد تا ترکیب درست را کشف کند. در رایانه های کوانتومی طبق
رفتارهای عجیب و موازی ذرات تحت اتمی، به نظر می آید امکان ساده سازی این روند
به واسطه اجرا کردن همزمان تمامی متغییرهای ممکن و انتخاب ترکیبی که به پاسخ
درست منجر می شود وجود دارد.



پروفسور لوید و تیمش اعلام کردند با ترکیب تله پورت کردن و Postselection می
توان فرایند تله پورت کردن را به صورت وارونه عملی کرد. به این شکل که
Postselection  به کاربر امکان می دهد حالت کوانتومی قابل انتقال را تعیین کرده
و قبل از آغاز تله پورت کردن حالتهای کوانتومی درست را مشخص کند.



بر خلاف دیگر نظریه های تله پورت کردن، این نظریه از مواجهه با پارادوکس
پدربزرگ و یا پارادوکس سفر به گذشته جلوگیری می کند. (درصورتی که بتوانید به
گذشته سفر کنید و به صورت تصادفی پدربزرگ خود را بکشید، تضاد یا پارادوکسی را
ایجاد کرده اید زیرا در آینده هرگز متولد نخواهید شد پس نمی توانید به گذشته
بازگشته و بر روی آن تاثیر بگذارید.) این نظریه در حالتهای ذره ای نیز مشکل
آفرین است زیرا ذرات نیز می توانند به گونه ای گذشته خود را نابود کرده و یا آن
را تغییر دهند.



با این حال به دلیل طبیعت احتمالی دستگاه های کوانتومی به نظر می رسد روشهای "لوید"
از بروز این پارادوکس جلوگیری می کند. هر آنچه به واسطه سفر در زمان به وجود می
آید باید از احتمال محدود رخ دادن برخوردار باشد.



بر اساس گزارش نیوساینتیست، نظریه لوید بسیار بحث برانگیز است. برخی از
فیزیکدانان از آن به عنوان نظریه ای غیر عملی و امکان ناپذیر یاد کرده اند اما
لوید معتقد است این نظریه می تواند درک انسان را از فیزیک بهبود دهد و امیدوار
است نظریه اش بتواند در ارائه فرمولی از نظریه کوانتوم گرانشی موثر واقع شود.

راه پیمایی اتم ها برای اولین بار

راه پیمایی اتم ها برای اولین بار

فیزیک دانان موسسه کوانتوم نوری و اطلاعات کوانتومی اکادمی علوم اتریش موفق شدند در سیستمی کوانتومی با برداشتن 23 قدم راه پیمایی کوانتومی داشته باشند واین اولین باری است که چنین فرایند کوانتومی با استفاده از یون های حبس شده انجام می شود.

وقتی یک دونده یا فردی که راه پیمایی می کند به یک تقاطع می رسد باید تصمیم بگیرد به کدام جهت حرکت کند و تصمیم های وی به تدریج باعث می شود دونده مقصد نهایی خود را انتخاب کند.زمانی که وی نقشه ی مسیر را فراموش کند باید به صورت انتخابی مسیر خود را انتخاب کرده و مسیری را برگزیند که از انحراف کمتری برخوردار باشد فرایندی که راه رفتن یا((راه پیمایی تصادفی))نام داشته و می تواند با مسائل معمول فیزیکی تداخل داشته باشد.اکنون فیزیک دانان اصئل این راه پیمایی کوانتومی یک اتم را شبیه سازی کرده اند.انها یک تک اتم را در دام یون الکترو مغناطیسی گرفتار کرده و ان را برای اماده سازی به شکل حالت پایه و اصلی سرد کردند. سپس دانشمندان موقعیت انطباق مکانیکی کوانتومی را برای دو حالت داخلی تعریف کرده و اتم را برای یک پیاده روی کوانتومی راهی کردند.

جهان موازی ثابت شد

جهان موازی ثابت شد

مردی که چند ثانیه ازهمه انسان ها جوانتر است؟

فیزیک دانان کوانتومی دانشگاه کالیفرنیا کشف عجیبی کرده اند.به گونه ای که نشان می دهد جسمی که در مقابل یک فرد قرار گرفته ودیده می شود می تواند به صورت هم زمان در جهاتی موازی نیزوجود داشته باشد

داشته باشد.این کشف به واسطه ذرهای کوچک وفلزی انجام شده است:براده ای به قطر یک تار موجسمی که بسیار ریز است اما در عین حال می توان ان را با چشم غیر مسلح نیز مشاهده کرد دانشمندان این ذره را در کاسه ای مخروطی وتاریک سرد کرده وتمامی هوای اطراف ان را برای حذف ارتعاش خارج کردند و مشاهده کردند ذره در زمانی واحد حرکت کرده و متوقف می شود.

چگونه این پدیده را درک کنیم؟

برای درک این پدیده که کاملا غیر ممکن به نظر می رسدباید بسیار کوچک اندیشید حتی کوچک تر از اتم ها الکترون هایی که به دور هسته اتم در گردش اند در ان واحد در حالت های چند گانه حرکت می کنند

که ثابت کردن انها تقریبا غیر ممکن به نظر می است. به بیان ساده تر می توان گفت زمانی که فردی در شهر اکلا ها ما به دیدن مادر خود میرود در جهان موازی که ذرات اتمی وی در ان حظور دارند همان فرد در خانه مشغول تماشای تلویزیون است.به گفته دانشمندان شاید این پدیده کاملا غیر واقعی به نظز برسد اما بر پایه ی علم حقیقی رخ می دهد. بر اساس یکی از نظریه های فیزیکی زمانی که پدیده ای در یک حالت مشاهده می شود این پدیده جهان را به دو بخش تقسیم می کند.نظریه چند حالتی بر این پایه استوار است که جهان فعلی طی مشاهده انسان متوقف شده وانسان تنها یکی از واقعیت های در حال وقوع را مشاهده می کند.برای مثال می تواند توپ فوتبال را ببیند که در هوا در پرواز است اما

شاید در جهان موازی این توپ در همان لحظه سقوط کرده باشد یا شاید اصلا فردی در ان لحظه مشغول بازی فوتبال نباشد.

بسیاری از فیزیک دانان بزرگ پایه های علمی جهان چند حالتی را قبول دارند حتی اگر نتوان انها را اثبات کرد .((شان کرول))از موسسه تکنو لوژي کالیفر نیا یکی از این فیزیک دانان بوده و معتقد است تا زمانی که نتوان تمدن های فوق پیشرفته ی بیگانه را تصور کرد که پی به واقعیت این نظزیه برده اندانسان ها تحت تاثیر امکان وجود جهان های دیگر قرار نخوا هند گرفت.وی در عین حال معتقد است هرگز فردی قادر به ابداع دستگاهی نخواهد بود که با استفاده از ان بتوان میان این جهان ها ارتباط برقرار کرد.درک واقعیت جهان موازی بستگی شدیدی به درک انسان از زمان دارد. به گفته((کرول))ما زمان را به صورت واقعی احساس نمی کنیم تنها شاهد گذشت ان هستیم.برای مثال گذشت زمان هنگام یک مسابقه هیجان انگیز بسیار سریع ودر سر یک درس کسل کننده کاملا کند است.یا هنگامی که فردی تلاش می کند با تاخیر در دفتر کارش حاضر نشود دقایق برای وی با سرعتی باور نکردنی می گذرند اما چند دقیقه باقیمانده از ساعت کار به راحتی با چندین ساعت برابری میکنند.

بازگشت به اینده

((فرد الن ولف)) از دانشمندان فیزیک کوانتوم نیز معتقد است به شکل یک خیابان یک طرفه به نظر می رسد که از گذشته به سوی حال در حرکت است اما با در نظر گرفتن نظریه های قابل ملاحظه ای که در سطح کوانتومی ارائه شده اند ذرات در ان واحد به سمت عقب و جلو در حرکت اند. در صورتی که بتوانیم از بخش((جلو و عقب رفتن در ان واحد))صرف نظر کنیم شانس درک بخشی از فیزیک را از خود گرفته ایم . به گفتهی ولف زمان در ماشین های کوانتومی به صورت مستقیم حرکت نمی کند بلکه حرکتی زیگزاگی دارد و به همین دلیل وی معتقد است امکان ساختن ماشینی که بتواند زمان را منحرف کند وجود دارد.

به گفته((ریچارد گات))فیزیک دان دانشگاه پرینستون ((سرگئی کریکالو))که در 6 ماموریت فضایی حضور داشته است نسبت به بقیه انسان های روی زمین چند ثانیه جوان تر است زیرا وی در سرعتی بسیار بالا در مدار حرکت کرده است وکم سن تر بودن نسبت به بقیه به معنی جهش به اینده وتجربه نکردن زمان حال مشابه با دیگران است. از جهتی می توان گفت این فضا نورد به سوی اینده سفر کرده و دوباره باز گشته است!

گات می گوید : نیوتون باور داشت زمان پدیده ای جهانی است و تمامی ساعت های جهان به صورت یکسان حرکت می کنند. اکنون با توجه به نظریه ی نسبیت خصوصی انیشتین می توان گفت که سفر به اینده امکان پذیر است. با در نظر گرفتن نظریه ی گرانش انیشتین قوانین فیزیک از منظری که امروز انها را درک می کنیم نشان می دهند حتی سفر در زمان به سوی گذشته نیز امکان پذیر است اما برای مشاهده یامکان این سفر باید قوانین جدید فیزیکی در سطح کوانتومی فرا گرفته شوند. درک این قوانسن نیز با استفاده از ذرهای فلزی و بسیار کوچک و کاسه ای مخروطی شکل اغاز شده است در واقع فیزیک دانان دانشگاه کالیفر نیا با ابداع خود مقیاس ماشین های کوانتومی را به ابعاد بزرگتری تغییر دادند. مساله بعدی فرا گرفتن چگونگی کنترل ماشین های کوانتومی و استفاده از انها برای اجسام بزرگتر است.در این صورت شاید بتوان با دستکاری تنها چند الکترون به جهان موازی دست پیدا کرد.

عکس های فیزیکی

physic

 

physic

 

physic

 

physic

 

physic

 

physic

حاغسهز

 

physic

برف را بتابانید

كابل برق را فراموش كنيد: برق را به تلويزيون خود بتابانيد!

انتقال نيروي برق بدون استفاده از سيم، از روياهاي ديرينه نويسندگان علمي‌تخيلي به شمار مي‌رود. اما با پيشرفت‌هاي مهندسي، ابزارهاي همراه و خودروهاي الكتريكي، اين رويا به زودي به واقعيت مي‌پيوندد.

مجيد جويا: كابل‌هاي برق همواره گرد و غبار را به خود جلب مي‌كنند. كامپيوترها، تلويزيون‌ها و پخش كننده‌هاي موسيقي هر ساله باريك‌تر مي‌شوند، ولي سيم‌هاي جمع شده در گوشه هر اتاق، يك مانع زشت بر سر راه مينيماليسم واقعي است. آيا راهي براي حل اين مشكل وجود دارد؟

بعد از آن دردسر شارژ تلفن‌ها، ام‌پي‌تري پليرها و پي‌دي‌اي‌ها قرار دارد. معمولا خيلي دردسر ساز نيست، ولي خيلي پيش مي‌آيد كه شارژ باطري را فراموش كنيد و خانه را با يك باطري خالي ترك كنيد. آيا زندگي ساده‌تر نمي‌شد اگر هنگامي كه وارد يك ساختمان مي‌شديد، نيروي برق به طور نامرئي به دستگاه شما تابيده مي‌شد؟ ارتباطات بي‌سيم در همه جا وجود دارد، پس چرا ما نمي‌توانيم براي هميشه دستگاه‌هاي الكترونيك خود را هم از كابل‌هاي برق جدا كنيم. نيوساينتيست در مقاله‌اي به پاسخي براي اين پرسش پرداخته است.

تا كنون بهره‌وري پايين انتقال توان و مسائل ايمني، تلاش‌ها براي انتقال بي‌سيم نيروي برق را بي‌اثر كرده بود، ولي چند شركت نوآور جديد التاسيس و چند نام بزرگ، مانند سوني و اينتل، يك بار ديگر سعي دارند اين امر را ممكن سازند. چند ساله اخير شاهد ارائه سمينارهايي بوده است كه وعده تامين نيروي الكتريكي مورد نياز براي موبايل‌ها، لپتاپ‌ها و تلويزيون‌ها به صورت بي‌سيم مي‌دهند. آيا ما به زودي شاهد وداع با سيم، يك بار و براي هميشه خواهيم بود؟

آرزويي به قدمت توليد برق
ايده انتقال بي‌سيم نيرو تقريبا به اندازه خود توليد برق قدمت دارد. در آغاز قرن بيستم، نيكلا تسلا پيشنهاد استفاده از كويل‌هاي بزرگ براي انتقال برق از طريق لايه تروپوسفر اتمسفر به خانه‌ها را داد. او حتي شروع به ساخت يك برج به نام واردن‌كليف در لانگ‌آيلند نيويورك كرد، كه يك برج مخابراتي خيلي بزرگ بود كه مي‌توانست با استفاده از آن ايده خود براي انتقال بي‌سيم نيروي برق را بيازمايد. ولي داستان جايي قطع شد كه حاميان مالي وي، هنگامي كه دريافتند كه هيچ راه عملي وجود ندارد كه بشود مطمئن شد كه مردم پول برقي را كه از ان استفاده مي‌كنند مي‌پردازند، و در عوض شبكه برق سيمي گسترش يافت.

انتقال بي‌سيم دوباره در دهه 1960 بروز يافت، زماني كه يك هليكوپتر مينياتوري به نمايش درآمد كه انرژي خود را از امواج مايكروويوي دريافت مي‌كرد كه از زمين به آن تابيده مي‌شد. برخي ادعا كردند كه يك روز ما قادر خواهيم بود كه نيروي مورد نياز فضاپيماهاي خود را با تاباندن پرتوهاي ليزر به آنها تامين كنيم. و به همين ترتيب، كارهاي نظري زيادي بر روي احتمال تاباندن نيرو به زمين از فضاپيماهايي كه انرژي خورشيدي را جذب مي‌كنند، انجام شد.

با اين وجود، انتقال نيروي بي‌سيم زمين به زمين در فاصله طولاني، نياز به زيرساخت‌هاي گران قيمتي دارد، و با نگراني‌ها در مورد امنيت انتقال نيرو از طريق امواج مايكروويو پرتوان، خيلي از اين ايده استقبال نشد.

دردسري به نام كابل برق
به رغم اينكه ما در آينده نزديك شاهد يك شبكه نيروي بي‌سيم نخواهيم بود، ايده تاباندن انرژي در يك مقياس كوچك‌تر به سرعت در حال گسترش است. اين تا حد زيادي به اين دليل است كه با وجود ارتباطات بي‌سيم، مانند واي‌فاي و بلوتوث، و مدارهاي الكتريكي كه هر روز كوچك‌تر مي‌شوند، اكنون كابل‌هاي برق تنها مانع بر سر راه اين هستند كه كاملا قابل حمل شوند.

با اين محرك جديد، مهندسين و شركت‌هاي نواور به استقبال اين چالش رفتند و به رغم اينكه تاباندن انرژي هنوز در مرحله طفوليت قرار دارد، به نظر مي‌رسد كه سه حالت براي آينده آن متصور باشد. استفاده از امواج راديويي براي انتقال الكتريسيته شايد مشخص‌ترين راه حل باشد، چرا كه در اصل از همان نوع از فرستنده‌اي و گيرنده‌اي استفاده مي‌كنيد كه در مخابرات واي‌فاي از آن استفاده مي‌شود. شركت پاوركست كه در پيتزبورگ پنسيلوانيا مستقر است، به تازگي از اين فناوري براي انتقال نيرويي در حد ميكرووات و يا ميلي‌وات در فواصل بيش از 15 متر براي حسگرهاي صنعتي استفاده كرده است. آنها اعتقاد دارند كه مي‌توان يك روز از رويكرد مشابهي براي شارژ ابزارهاي كوچكي مانند كنترل از راه دور، ساعت‌هاي زنگ‌دار و يا حتي موبايل استفاده كرد.

يك احتمال دوم براي ابزارهاي پرمصرف‌تر، تاباندن يك پرتو ليزر فروسرخ تنظيم شده به يك سلول فتوولتائيك است كه پرتو را به انرژي الكتريكي بازتبديل مي‌كند. اين رويكردي است كه شركت PowerBeam واقع در سن‌خوزه كاليفرنيا انتخاب كرده است، ولي تا كنون بازدهي آن تنها بين 15 و 30 درصد بوده است. درست است كه مي‌توان از اين روش براي تامين نيروي دستگاه‌هاي پرمصرف‌تر استفاده كرد، ولي در عمل تلفات زيادي دارد.

اين فناوري براي تامين نيروي لامپ‌هاي بي‌سيم، بلندگوها و ابزارهاي الكترونيك با مصرف برق كمتر از 10 وات به كار رفته است. در طول زمان و با ارتقاي فناوري ليزر و سلول‌هاي فتوولتائيك، شركت اميدوار است كه بازدهي بالاتر از 50 درصد هم امكان پذير شود. گراهام مي‌گويد: «هيچ دليلي وجود ندارد كه ما نتوانيم در نهايت يك لپتاپ را به اين ترتيب شارژ كنيم». بر خلاف برخي از فناوري‌هاي امكان پذير ديگر، يك ليزر متمركز انرژي كمي را در فواصل طولاني از دست مي‌دهد، و بازدهي خود را از دست نمي‌دهد: «صد متر فاصله طواني محسوب نمي‌شود».

پرتوهاي دردسرساز
ديگران نسبت به عملي بودن اين روش براي ابزارهاي واقعا قابل حمل خوشبين نيستند، ابزاري كه دائما در و بين اتاق‌ها در حركت هستند. منو ترفرز، رئيس كنسرسيوم نيروي بي‌سيم در هلند مي‌گويد: «يك پرتو فروسرخ نمي‌تواند براي شارژ يك گوشي موبايل مناسب باشد، چرا كه جاي مشخصي ندارد». راه حل پاوربيم قرار دادن يك لامپ كوچك فلوئورسنت در دستگاه گيرنده است تا دوربيني كه در فرستنده كار گذاشته شده است، بتواند آن را رهگيري كند و امواج ليزر را به همان سو بفرستد. مشكل ديگر اين است كه براي هر دستگاهي كه مي‌خواهيد شارژ كنيد بايد يك پرتو مجزا فرستاده شود، مسئله‌اي كه به گفته آريستيديس كاراليس از ام‌آ‌ي‌تي براي مهندسين دردسرساز خواهد بود، وي در حال حاضر مشغول كار بر روي يك سيستم جايگزين انتقال بي‌سيم نيروي برق است.

سومين احتمال نيز القاي مغناطيسي است، كه جذاب‌ترين انتخاب براي كاربرد‌هاي بزرگ محلي است. يك ميدان مغناطيسي متناوب كه از يك كويل ناشي مي‌شودكه مي‌تواند در كويل ديگري كه در نزديكي آن باشد، جريان الكتريكي را القا كند، اين همن روشي است كه خيلي از ابزارها مانند مسواك‌هاي برقي و حتي برخي از موبايل‌ها باطري‌هاي خود را شارژ مي‌كنند. ولي مشكل اينجا است كه به رغم اينكه درست در مجاورت كويل، بازدهي دستگاه خيلي خوب است ولي وقتي كه حتي تنها چند ميليمتر فاصله وجود داشته باشد، اين بازدهي به صفر مي‌رسد.

اين اصل شناخته شده‌اي است كه در صورتي كه دو شيء در فركانس مشابهي رزونانس داشته باشند، انرژي مكانيكي منتقل شده، خيلي بيشتر مي‌شود، وقتي كه يك خواننده اپرا با صداي خود يك ليوان را به لرزش در مي‌آورد از همين اصل استفاده مي‌كند. كاراليس و همكارانش مي‌خواستند تا ببينند كه آيا مي‌توان به همين ترتيب بازدهي ميدان مغناطيسي را در فواصل طولاني‌تر بالا برد يا نه.

گروه از يك كويل القايي متصل به يك خازن استفاده كردند. انرژي در مدار به سرعت بين يك ميدان الكتريكي در خازن و يك ميدان مغناطيسي در كويل نوسان مي‌كند. فركانس اين لرزش توسط توانايي خازن براي ذخيره بار و قابليت كويل براي توليد يك ميدان مغناطيسي كنترل مي‌شود. اگر فركانس در مدار فرستنده انرژي با گيرنده متفاوت باشد، رزونانس اتفاق نمي‌افتذ. نتيجه اين خواهد بود كه انرژي ارسالي از سوي فرستنده هم فاز با انرژي كه در گيرنده وجود دارد نخواهد بود و در نتيجه آن، اين دو همديگر را خنثي مي‌كنند. ولي گروه به اين نكته توجه داشت كه اگر فرستنده و گيرنده رزونانت باشند، ميدان‌ها در دو كويل با هم سنكرون خواهند بود، كه به اين معني است كه تداخل آنها سازنده است و مقدار انرژي منتقل شده افزايش مي‌يابد.

آنها نظريه خود را در سال 2007 با موفقيت آزمايش كردند، نتيجه: انتقال 60 وات در فاصله 2 متر، با بازدهي 50 درصد. گروه از آن زمان و برا پيشبرد اين نظريه، يك شركت تاسيس كرده كه WiTricity نام دارد. سال ذشته، شركت از دو كويل مربعي به عرض 30 سانتيمتر استفاده كرد، يكي در فرستنده و ديگري در گيرنده، تا يك تلويزيون 50 واتي را با بازدهي 70 درصدي، در فاصله نيم متري از منبع نيرو تغذيه كند. كاراليس مي‌گويد: «در برخي موارد، افزايش بازدهي در اثر رزونانس مي‌تواند بيش از صد هزار بار بيش از حالت بدون رزونانس باشد». بر خلاف انتقال انرژي ليزري كه نياز به ديد مستقيم داشت، ميدان مغناطيسي روي گيرنده متمركز نمي‌شود و مي‌تواند از موانع بين فرستنده و گيرنده هم عبور كند.

شركت‌هاي بزرگ الكترونيكي نيز به سرمايه گذاري روي «انتقال رزونانسي» علاقه نشان داده‌اند. براي مثال، سوني يك تلويزيون بي‌سيم را به نمايش گذاشته و اينتل نيز در حال سرمايه گذاري بر روي اين فناوري براي دسته‌اي از ابزارها است. اميلي كوپر، از محققين آزمايشگاه اينتل در سياتل مي‌گويد: «بازدهي انتقال نيرو كاملا مستقل از ميزان توان است، در نتيجه مي‌توان براي لپتاپ‌ها، دستگاه‌هاي الكترونيكي براي مصرف‌كنندگان مانند تلويزيون‌ها، و ابزارهاي كوچك‌تر قابل حملي مانند موبايل‌ها هم مي‌توان از همين روش استفاده كرد». به عبارت ديگر، بازدهي انرژي براي تغذيه يك تلويزيون پلاسماي بزرگ و يك پي‌دي‌اي كوچك با استفاده از رزونانس به يك اندازه خواهد بود.

با چنين ارائه‌هاي نويدبخشي، به نظر محتمل مي‌آيد كه انتقال نيرو بدون سيم، در آينده نقش مهمي در منازل ما بازي كند. در حال حاضر، يك استاندارد تكنيكي، كه Qi نام دارد، براي تكنيك القاي مغناطيسي غير رزونانسي وجود دارد، و صفحات سازگار با آن نيز به زودي در دسترس خواهند بود. براي ديگر روش‌ها هنوز زود است، ولي استانداردهاي مشابهي نيز براي آنها ارائه خواهند شد.

مضرات براي انسان
ولي اين فناوري با موانعي نيز روبرو خواهد شد. به يك دليل، شما نگراني در مورد انتقال پرتوهاي نسبتا پرتوان انرژي از اتمسفر را ناديده گرفته‌ايد. براي مثال، انتقال ليزري را در نظر بگيريد: كاراليس مي‌گويد كه «انرژي بالايي كه در پرتوهاي اريك ليزر متراكم شده مي‌تواند صدمات جدي به سلامتي افراد وارد كند». ولي در محصولات پاوربيم اين امر خطرناك نخواهد بود. اگر دوربين كوچك روي فرستنده نتواند لامپ كوچك روي گيرنده را ببيند، در عرض چند هزارم ثانيه ليزر را خاموش مي‌كند. و جهت افزايش ايمني هم، اگر گيرنده يك قطعي ناخواسته در دريافت ليزر را حس كند، پيامي از طريق راديو براي فرستنده ارسال مي‌كند.

ولي قرار گرفتن در معرض امواج راديويي و ميدان‌هاي مغناطيسي متناوب نيز خطرات بالقوه خود را دارد. اگر آنها گرما را به سلول‌هاي ما ارسال كنند، مي‌توانند در يك بازه زماني طولاني به بافت‌ها آسيب وارد كنند. ولي با توجه به اين كه ميزان امواجي كه محصولات شركت‌هايي مانند ويتريسيتي ما را در معرض آن قرار مي‌دهند كمتر از حد مجاز استانداردها است، نبايد خطر خاصي ما را تهديد كند.

ولي اين ترس وجود دارد كه ميدان‌هاي الكترومغناطيسي بافت‌ها را از طريق يك مكانيزم ديگر غير گرمايي تخريب كنند، مانند نگراني كه در مورد گوشي‌هاي موبايل وجود دارد. وقتي كه هيچ تحقيق گسترده در دسترسي براي آزمودن در معرض قرار گرفتن در طولاني مدت وجود ندارد، آنها مجبور بودند كه به تحقيقات آزمايشگاهي اتكا كنند، كه آنها هم هيچ تاثير آشكار يا تكرار پذيري را پيدا نكرده‌اند. و اين يعني اين كه اين قضيه مضر بودن يا نبودن امواج مايكروويو كماكان لاينحل باقي خواهد ماند.

ولي شايد نگراني بيشتر مربوط به مسائل زيست محيطي باشد. در حالي كه زمين هر روز گرم‌تر مي‌شود، خيلي از مردم به دنبال راهي براي افزايش بهره‌وري و ذخيره انرژي مي‌گردند، تا به اين ترتيب انتشار گازهاي گلخانه‌اي از نيروگاه‌ها كاهش يابد. براي برخي از افراد، انتقال بي‌سيم نيروي برق با توجه به تلفاتش، به معني يك گام رو به عقب خواهد بود.

شايد وقتي به تك تك ابزارها نگاه مي‌كنيم، ميزان اتلاف انرژي زياد به نظر نرسد، ولي اگر كل خانه از يك سيستم بي‌سيم استفاده كند و اين امر در تعداد زيادي از منازل اتفاق بيفتد، داستان ديگري خواهد بود. پرسش اين است كه چرا بايد به جاي كاهش تلفات مصرف برق، رو به يك سيستم بي‌سيم انتقال انرژي بياوريم، فقط به اين دليل كه زيباتر خواهد بود؟

منبع : خبر آنلاين

توليد اشعه X با نوار چسب

باز كردن سريع نوار چسب توليد نور مي كند. آنهم از نوع اشعه ...


كريسمس امسال كه هداياي خود را باز مي كنيد مراقب باشيد.كندن نوار چسبها باعث ايجاد اشعه X ميشود.

پژوهشگران در دانشگاه كاليفرنيا-لس آنجلس نشان دادهاند كه كندن نوار چسبهاي معمولي در خلاء اشعه X توليد مي كند.ميزان توليد آن به اندازه كافي بوده است كه از آن براي عكسبرداري از استخوان انگشت يكي از دانشمندان شركت كننده در اين آزمايش استفاده شود.

"از برخي جهات ما كمي ترسيده بوديم" اين نقل قولي است از Juan Escobar يكي از اعضاي اين تيم تحقيقاتي. اما او و همكارانش بزودي دريافتند كه اشعه X تنها وقتي ساطع مي شود كه اين آزمايش در شرايط خلاء انجام گيرد.لذا دليلي براي ترس مردم در استفاده روزمره از نوار چسبها وجود ندارد.

اين نوع آزادسازي انرژي triboluminescence نام داشته و به صورت تابش نور مشاهده مي شود.

اين پديده زماني روي مي دهد كه يك جامد(غالبا يك كريستال-بلور) شكسته شده يا ماليده شده يا خراشيده شود. اين يك پديده رازآلود است كه از زمانهاي قديم مكرر مشاهده شده است.فرانسيس بيكنFrancis Bacon در سال 1605 ميلادي آن را مشاهده كرده بود.او گزارش كرده است كه خراشيدن يك تكه بلور شكر باعث ساطع شدن نور از آن شده است.

توضيح اين پديده بدين صورت است كه وقتي يك تكه كريستال خرد مي شود اين عمل باعث مي شود تا بارهاي الكتريكي مخالف و غير همنام از يكديگر جدا شده و فاصله بگيرند.سپس تخليه الكتريكي ايجاد شده و اين آزادسازي انرژي بصورت بارقه اي از نور نمايان مي شود.

Escobar اضافه ميكند:

از مدتها قبل حدود سال ۱۹۵۳ ميلادي گروهي از دانشمندان روسي اظهار كرده بودند كه كندن نوار چسب مي تواند اشعه X توليد كند.ولي ما در باره نتايج آزمايشهاي قديمي آنها بسيار بد بين بوديم.تيم ما تصميم گرفت تا اين آزمايشات را با دقت بيشتري نجام دهد. و با كمال تعجب مشاهده نموديم كه در اين آزمايش اشعه X به شكل پالسهاي پر انرژي آزاد مي شود.

وقتي اين پژوهشگران يك دريچه پلاستيكي را بروي مخزن ايجاد خلاء خود تعبيه كردند موفق شدند با استفاده از يك آشكارساز معمولي اشعه X دندانپزشكي از استخوان انگشت عكسبرداري كنند.نتايج آزمايش آنها در آخرين شماره مجله علمي Nature به چاپ رسيده است.

Escobar اضافه ميكند:

از ميان تخليه هاي الكتريكي كه انجام مي شود فقط يك در ده هزار آنها توليد اشعه X ميكند.انرژي هر تك پالس اشعه X در مدت زماني معادل چند نانو ثانيه حدود ۱۵ كيلو الكترون ولت است.

تصوير گرفته شده از استخوان انگشت با استفاده از نوار چسب

انرژي اشعه Xمسقيما به مقدار بار الكتريكي بستگي دارد كه در لحظه كندن نوار چسب در سطح آنتوليد مي شود.دانشمندان محاسبه نمودهاند كه مقدار اين بار الكتريكي ده ها بار بزرگتر از آن چيزي است كه در آزمايشهاي معمولي ديده مي شود.

Escobar مي گويد:"ما دقيقا نمي دانيم چرا نوار چسب تا اين حد بسيار زياد باردار است."

ماشين اشعه X نوارچسبي ساير دانشمندان را نيز گيج كرده است.

Ken Suslick متخصص در mechanoluminescence از دانشگاه الينويز در Urbana-Champaign مي گويد:" ما اصلا فكر نميكرديم كه اكثر انرژي مكانيكي قابليت اين را داشته باشد كه به صورت اشعه X آزاد شود.چسب استفاده شده در نوار چسبها يك مايع غير متبلور است نه يك كريستال.دقيقا چه چيزي باعث انقال بار الكتريكي شده است؟گروه هاي دهنده و گيرنده بار الكتريكي در اين آزمايش كدامند؟"

اين مسئله هنوز دقيقا واضح نيست.

پژوهشگران حدس مي زنند كه چگالي بالاي بار الكتريكي توليد شده در اين آزمايش به ميزان كافي زياد باشد كه يك واكنش همجوشي هسته اي را استارت بزند.

البته Michael Loughlin دانشمند علوم هستهاي آزمايشگاه بين المللي همجوشي هسته اي ITERدر Cadarache فرانسه به اين مسئله به ديده ترديد مي نگرد.ولي با وجود اين اضافه مي كند كه اگر او اشتباه كرده باشد و اين مورد امكان پذير باشد.چنين سيستمي كه قادر به استارت سريع يك همجوشي هسته اي باشد بسيار مفيد فايده خواهد بود.

در حال حاضر Ken Suslick تمايل دارد كه سيستمهاي mechanoluminescence را كه در آزمايشگاه خود به روي آنها كار كرده است را مجددا مورد برسي قرار دهد.در اين حينEscobar و همكارانش قصد دارند تا آزمايش خود را با ساير انواع چسبها انجام دهند و اثرات مشابه احتمالي را بررسي كنند.

ولي مهمترين چالش پيش روي آنها اين است كه در يابند.اين پديده حقيقتا به چه دليلي روي مي دهد؟

Escobar مي گويد : "كه اين مسئله در راس اولويتهاي آنها قرار دارد."

اولين توربين بادي بدون ملخ دنيا

دانشمندان ايتاليايي نمونه آزمايشي اولين توربين بادي بدون ملخ دنيا به نام "تورنادو لايك" را در شهر فلورانس رونمايي كردند.

 

به گزارش سرويس علم و فن آوري پايگاه اطلاع رساني صبا به نقل از خبرگزاري مهر، اين توربين بادي بدون ملخ كه Tornado Like نام دارد در چند ماه آينده در استان توسكاني ايتاليا نصب خواهد شد. اين توربين حتي قادر است در مناطقي كه سرعت باد در آنها بسيار ضعيف (حتي با سرعت دو متر بر ثانيه) است نيز به خوبي عمل كند.

تورنادو لايك را گروهي از مهندسان ايتاليايي شركت "وسترن كو" متخصص در توليد فناوريهاي نوآورانه ساخته اند و آن را در اجلاس رهبران احزاب سبز اروپا در فلورانس رونمايي كردند.

علاوه بر عملكرد مطلوب تورنادو لايك حتي در بادهاي ضعيف يكي ديگر از مزاياي اين توربين ارتفاع كم آن است. به طوري كه ارتفاع يك توربين بادي عادي به طور متوسط بين 20 تا 30 متر است در حالي كه ارتفاع "تورنادو" بيش از دو متر نيست و در مدلهاي آينده نيز اين ارتفاع كمتر خواهد شد.

ارتفاع كم اين توربين مي تواند به هوا شتاب دهد و در محيط پيرامون خود يك اثر گردبادي ايجاد كند. اثر گردبادي براي حركت توربين و توليد انرژي از اهميت بسيار بالايي برخوردار است. توليد انرژي اين توربين بيش از توربينهاي بادي عادي است و در عين حال هزينه توليد انرژي آن 30 درصد كمتر از توربيهاي بادي فعلي است.

اين توربين شبيه به يك قيف بوده و به اين ترتيب هوا مي تواند در ستون قيف نفوذ كند و داخل دستگاه اين جريان هوا به يك گردباد بسيار قوي تبديل شود و انرژي الكتريكي توليد كند.

براساس گزارش پرس وب، آزمايشات اوليه اين توربين بادي بدون ملخ ظرف چند ماه آينده در فلورانس آغاز خواهد شد و اولين دستگاههاي تورنادو لايك براي راه اندازي يك نيروگاه بادي در نيمه اول سال 2010 ساخته مي شوند.

از واگن در حال حركت چگونه بايد پريد؟

اگر از كسي سوال كنيد كه از واگن در حال حركت چگونه بايد پريد؟ چنين جوابي خواهيد شنيد: رو به جلو. اما اگر از او بخواهيد كه درباره پاسخ خود توضيح دهد، او با اعتماد كامل شروع به استدلال مي‌كند و اگر شما حرف او را قطع نكنيد، خودش به زودي سكوت اختيار مي‌كند، زيرا بنابر قوانين سرعت نسبي واقعا او بايد به عقب بپرد.

هنگام پريدن چه اتفاقي مي‌افتد؟

وقتي ما از واگن در حال حركت مي‌پريم، بدنمان داراي همان سرعت واگن است و به جلو حركت مي‌كند، (طبق قانون اول نيوتن: اگر برآيند نيروهاي وارد بر جسمي صفر باشد، اگر آن جسم ساكن باشد، ساكن مي‌ماند و اگر متحرك باشد به حركت يكنواخت خود ادامه مي‌دهد) پس وقتي به جلو مي‌پريم، نه تنها اين سرعت را از بين نمي‌بريم، بلكه آن را افزايش مي‌دهيم.

از اينجا نتيجه مي‌شود كه بايد به عقب پريد نه به جلو و در جهت حركت واگن، زيرا ضمن پريدن به عقب سرعت حاصله از پرش از سرعتي كه بدن ما با آن حركت مي‌كند (سرعت قطار) ، كم مي‌شود در نتيجه بدن ما پس از تماس با زمين با نيروي كمتري به جلو خواهد افتاد.

به عقب نپريد!

اصل مطلب در ناتمام گذاشتن توضيحات است، ما چه به جلو بپريم و چه به عقب ، خطر افتادن ما را تهديد مي‌كند. اهميت اصلي مساله در اين است كه خطر افتادن به جلو از خطر افتادن به عقب كمتر است. در مورد اول ما با يك حركت عادي پا را جلو مي‌گذاريم و چنانچه سرعت واگن زياد باشد، چند قدم مي‌دويم و بدين وسيله از افتادن جلوگيري مي‌كنيم. اما هنگام افتادن به عقب اين حركت نجات‌بخش پاها وجود ندارد و به همين دليل خطر به مراتب بيشتر است. اين مطلب نيز اهميت دارد كه وقتي ما به جلو به زمين مي‌خوريم، با قرار دادن دستها به جلو كمتر از زمين خوردن به عقب صدمه مي‌بينيم.

پريدن از واگن با يك ساك

روشن است كه آنچه گفته شد براي اجسام بي‌جان صادق نيست و خطر شكستن يك بطري وقتي از يك واگن در حال حركت به جلو ، به عقب پرتاب شود، كمتر از حالتي است كه بطري به جلو (در جهت حركت واگن) پرتاب شود.

پس چنانچه لازم باشد به دليلي از واگن بپريد و بخواهيد قبلا باري را كه با خود داريد پرتاب كنيد، بايد بار را به عقب پرتاب كنيد و خودتان به جلو بپريد.

گياه فريب خورده

چنانچه سرعت چرخش زياد باشد نيروي گريز از مركز به حدي افزايش مي يابد كه از اثر وزن زيادتر ميشود. آزمايش جالب زير نشان ميدهد كه با چرخش يك چرخ معمولي نيروي گريز از مركز تا چه حد افزايش مي يابد.

ميدانيم كه ساقه گياه جوان هميشه به طرف عكس نيروي وزن ، يعني به عبارت ساده به بالا رشد ميكند. اما اگر تخم هاي گياهي را روز چنبر چرخ دواري بكاريد و در تمام مدتي كه گياه ميرويد چرخ با سرعت زيادي بچرخد ، چيز حيرت آوري را مشاهده ميكنيد ( ان كار را " نايت " گياه شناس انگليسي بيش از 100 سال پيش براي نخستين بار انجام داد.) : ريشه هاي جوانه ها به خارج و ساقه ها به داخل در امتداد شعاع چرخ رشد خواهد كرد.

با اين عمل ما گياه را به طور شرطي گول زديم ، يعني كاري كرده ايم كه به جاي نيروي سنگيني ، نيروي ديگري كه سمت آن از مركز به خارج متوجه است ، روي گياه تاثير كند . از آنجا كه جوانه هميشه به جهت عكس نيروي وزن رشد ميكند ، در اين مورد به داخل چرخ ، از چنبر به طرف محور ، رشد كرده است. سنگيني مصنوعي كه ما بوجود اورده ايم ، از سنگيني طبيعي نيرومند تر بوده و جوانه تحت تاثير آن رشد كرده است.

سنگ‌ريزه‌اي كه ديوار صوتي را شكست

خيلي‌ها فكر مي‌كنند دست‌يابي به سرعت‌هاي مافوق‌صوت به هنگام شليك گلوله يا پرواز جنگنده‌ها مي‌تواند روي دهد، اما حتي سنگ‌ريزه‌اي كه در آب فرو مي‌افتد، هوا را به سرعت‌ بيشتر از 340 متر بر ثانيه مي‌رساند

 

ادامه مطلب را بخوانید:

ادامه نوشته

سرانجام دو پروتون در LHC با هم برخورد كردند

برخرد پروتون

ادامه نوشته

هفت شگفتي عظيم در جهان فيزيك

هفت شگفتي عظيم در جهان فيزيك ما به جایی رسیده‌ایم که که بدون حل کردن برخی از مشکلات و مسایل فیزیک، نمی‌توانیم در مورد حقایق و پدیده‌های جالب و شگفت‌انگیز دیگر فیزیکی، اطلاعات بیشتری کسب کنیم. برای درک مفاهیمی مثل خاستگاه و بنیاد جهان هستی، سرنوشت نهایی سیاهچاله‌های فضایی یا امکان سفر در زمان، نیاز داریم که بدانیم جهان هستی چگونه ادامه‌ی حیات می‌دهد... 1
ادامه نوشته

بزرگ ترین تلسکوژ جهان افتتاح شد

 تلسکوپ بزرگ قناری  بزرگترین تلسکوپ جهان واقع در مرتفع ترین قسمت های جزایر قناری برای مطالعه ی دقیق سیاره ها وکهکشان ها وستاره ها در دور ترین نقاط از زمین فعال شده و در اختیار دانشمندان قرارخواهد گرفت.

این تلسکوپ چندی پیش توسط پادشاه خوان کارلوس درجزایر قناری در خاک اسپانیا افتتاح شد که با هزینه ای برابر180 میلیون دلار بنا شده وبه کشور های اسپانیاو مکزیک و دانشگاه فلوریدای ایالات متحده تعلق دارد.

تلسکوپ قناری  با داشتن اینه ی ترکیبی با وسعت 4/10متربه یکی از بزرگ ترین تلسکوپ های کنونی تبدیل شده است سه تلسوپ عظیم دیگر نیظ تا سال 2018 تکمیل خواهند شد.تلسکوپ 30 متری با اینه ای به وسعت 30 متربر فراز اتشفنان ماوناکی در هاوایی وتلسکوپ ماژلان بزرگ با اینه ای 5/24 متری در کوه های لاس کامپاناس در شیلی از جمله ی این تلسکوپ های در دست احداث هستند.تلسکوپ عظیم اروپا که هنوز مکانی برای استقرار ان تعیین نشده است نیز از اینه ای وسیع با ابعاد 42 متر برخور دار خواهد بود.

کشف اتمسفر در سیاره فرا خورشیدی

تلسکوپ فضایی کپلرضمن انجام ماموریت خود برای شناسایی سیره های شبه زمینی موفق شد یکی از نزدیک ترین تصویر ها را ازسیاره ی فرا خورشیدی  HAT-P-7 ثبت کند.

تلسکوپ مدار گرد کپلر ناسا در این سیاره که ورای منظومه ی خورشیدی در حرکت بوده و بر مدار ستاره ی خود در گردش است موفق به ردیابی لایه ی اتمسفری شده است.این سیاره در فاصله هزار سال نوری از زمین قرار گرفته است و در گذشته کشف شده بود.

به گفته ناسا این یافته نشان دهنده ی توانایی بالای این تلسکوپ در انتقال اطلاعات دقیق از دورترین اجرام کیهانی درکهکشان هاست که این توانایی به تدریج باعث می شود دانشمندان  بتوانند سیاره های شبه زمینی خارج از منظومه شمسی را شناسایی کنند.

تلسکوپ کپلر 6 مارس2009 از پایگاه فضایی کیپ کاناورال در فلوریدا به مدار پرتاپ شده و به مدت سه سال به جست وجوی سیاره های شبه زمینی در میان فضا خواهد پرداخت.کپلر با تمرکز بر روی سیاره هایی که ابعادی مشابه ابعاد زمین داشته و از خورشید خود فاصله ی زیادی دارند تلاش دارد سیاره ای جدید را با داشتن نشانه هایی از وجود اب کشف کند.

 

 

منبع:مجله ازمون ۳۶۶